
دانلود کتاب بازی تاج و تخت
کتاب نغمه یخ و آتش – بازی تاج و تخت بیشک یکی از برترین رمانهای جرج آر. آر. مارتین است.
استارکها بر سرزمین زمستانی حکم میرانند، جایی که خلق و خوی مردمانش همچون طبیعت سرد و خشک است. صداقت و درستکاری پیشه آنهاست. کتاب بازی تاج و تخت داستان جوانمردی و درستکاری همین مردان است، آنجا که چشمان تنگ بین دشمنان زیر نظرشان دارد و …
مجموعه آوای یخ و آتش در حقیقت سه داستان در یک داستان است:
داستان نخست و اصلی نبرد بر سر تخت آهنین است که در وستروس و در سرزمین پادشاهان رخ میدهد. پس از مرگ شاه رابرت باراتئون، پسرش جوفری با حمایت مادرش ملکه سرسی، بر تخت مینشیند اما ادارد استارک که دوست، وزیر و مشاور اول پادشاه است در مییابد که او و خواهر و برادرش فرزندان راستین رابرت نیستند و …
داستان دوم در شمال وستروس رخ میدهد، جایی که دیواری بسیار بزرگ و کهن از یخ قلمرو انسانها را از موجودات از ما بهتران جدا میکند و برادران قسمخورده نایت واچ تمام عمر خود را صرف مراقبت و محافظت از آن میکنند و …
داستان سوم هم در آن سوی دریا، از ماجراهای دنریز تارگارین، آخرین بازمانده خاندان بزرگ تاگارین که پادشاهان پیشین وستروس بودهاند حکایت دارد و …
مجموعه آوای یخ و آتش بیشک یکی از برجستهترین مجموعه رمانهای جرج آر. آر. مارتین، نویسنده مشهور آمریکایی است. مجله تایم، در سال ۲۰۱۱، او را در فهرست صد مرد تأثیرگذار جهان قرار داده است.
قسمت آغازین کتاب بازی تاج و تخت
وقتی جنگل در اطرافشان شروع به تاریک شدن کرد، گرد با اصرار گفت: دیگه باید برگردیم. وحشیها مرده اند.
سر ویمار رویس با مختصری لبخند پرسید: مرده ها تو رو میترسونن؟
گرد دم به تله نداد. پیرمردی با بیش از پنجاه سال سن بود و آمدن و رفتن این بچه اشرافیها را دیده بود.
مرده، مرده است. ما کاری با مردهها نداریم.
رویس به آرامی پرسید: اونا مرده اند؟ چه مدرکی داریم؟
ویل اونا رو دیده. حرفش که میگه مرده اند، برای من مدرک کافیه.
ویل میدانست که دیر یا زود او را به بحث خواهند کشاند. آرزو داشت که دیرتر میشد. اظهار نظر کرد:
مادرم به من گفته که مرده ها حرفی برای گفتن ندارند.
رویس جواب داد: »دایه ی من هم همینو بهم گفته، ویل. هیچ وقت چیزی رو که در آغوش زنها میشنوی، باور نکن. حتی از مرده ها هم میشه چیزهایی یاد گرفت. انعکاس صدایش در هوای نیمه روشن، زیادی بلند بود.
گرد خاطر نشان کرد: راه طولانی در پیش داریم. هشت، یا شاید نه روز. و داره شب میشه.
سر ویمار رویس بیعلاقه به آسمان نگاه کرد. هر روز حدود این موقع شب میشه. از تاریکی میترسی، گرد؟
ویل متوجه تنش دور دهان گرد شد، و خشمی که به زحمت در چشمهای زیر کلاه سیاهش مهار شده بود.
گرد چهل سال از عمرش را در خدمت نگهبانان شب گذرانده بود، از پسربچگی و کل مردانگی، و عادت نداشت که حرفش سبک شمرده شود. اما موضوع بیش از این بود. پشت غرور جریحه دار شده، ویل میتوانست چیز دیگری را در پیرمرد حس کند. میشد آن را چشید؛ فشار عصبی که داشت به مرز ترس نزدیک میشد.
ویل در بیقراری او شریک بود. چهار سال را روی دیوار گذرانده بود. اولین بار که به آن طرف دیوار فرستاده شده بود، تمام قصه های قدیمی به سرعت به یادش آمده بود و دل و روده اش را آب کرده بود. بعداً به این موضوع خندیده بود. اکنون تجربه ی صدها گشتزنی را داشت و سرزمین تاریک بی انتهایی که جنوبی ها جنگلِ اشباح مینامیدند، دیگر چیزی نداشت که او را بترساند …
مشخصات کتاب
عنوان: بازی تاج و تخت – نغمه یخ و آتش
نویسنده: جرج آر. آر. مارتین
مترجم: سحر مشیری
زبان: فارسی
فرمت فایل: PDF
تعداد صفحات: ۷۶۱
حجم فایل: ۵٫۴ مگابایت
همچنین بخوانید: